• وبلاگ : سنگ صبور
  • يادداشت : روي ديگر زندگي
  • نظرات : 1 خصوصي ، 20 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     

    سلام

    كجايي؟

    سه سال بعد!!!!!!!!!!!!!
    سلام يادش بخير چه حالي ميداد اون قديما توي شمال سبز با مرغ و خروسهاي وسط كوچه.ياد چمخاله افتادم

    سلام بر سنگ صبور شاجين . خوب نگران شدم ! تعجب نداره من هم هر از گاهي اجازه دارم سئوال كنم كجا تشريف داريد؟!! هر كجا هست بسلامت دارش . ولي خوب بازهم خدمت سركار عرض كنم نگرانم . همين .

    شاد شاد

    سلام. احوال شما؟

    نماز و روزتون قبول....... اين دفعه فكر كنم كنم كه آبله مرغون گرفتيد احيانا. اميدوارم كه شاد و موفق باشيد و دعاهاتون مستجاب بشه.

    يا حق.

    كاش من جاي اون پسره بودم

    سلام. خوبي سنگ صبور جونم؟ چه خبرا؟

    يه چيزي بگم: فك كنم اون روي زندگي ما ها باشيم، وگرنه اينا ( بچه ها، مرغ و خروسا!! ) اينور زندگي اند. اصلا خود زندگي اند. بضي وختا كه ميريم دهات چه لذتي ميبريم. فقط راه ميريم و نفس قورت ميديم (نه اينكه حرص داريم، تو تهران كه از اين هواهاي گوسفندي پيدا نميشه كه آخه! )

    ماه رمضون ما رو فراموش نكنيا.

    باي

    نه انگار كه امشب بخت با من است.مي خواستم بگويم مرسي كه اين عكس را گذاشتيد. ديگه كم كم داشت شكل وشمايل مرغ وحر.س واقعي ازخاطرم زدوده ميشد، بچه هاي واقعي هم همينطور.

    سلام

    بگمانم نتوانم كامنمت بگذارم . دارم امتحان ميكنم.

    سلام. نماز زوتون قبول.

    سخته آدم تو اين عكس بشه بگه كه محروميت مي بيني يا لذت. خاصيت عكسهاي زندگي اينه كه هيچ كدومشون روي هم يا روبروي هم نيستن بلكه همشون كنار هم چيده شدن و همه راحت از كنارشون مي گذريم. ولي فكر كنم شما گير دادي و راحت نميگذري، اين خوبه.

    شاد و موفق باشيد و شاهد زيباترين عكسهاي واقعي زندگي.

    سلام

    حالت خوبه؟

    ببخشيد دير بهتون سر زدم كلي گرفتارم اين روزها.

    نماز روزه هاتون هم در اين ايام قبول حق باشه.

    عكس جلبي بود فقط اگه يه برداشت چند خطي ازش مينوشتي بد نبود..پيروز باشي
    چه عشقي مي كنند. خوش به خالشون.

    2/

    سلامي ديگر . اميدوارم سلامتي خود را كاملا باز يافته باشيد و سلام مادر كه مامورم خدمت برسانم . از كامنت تـــــــــــــــــــــــــــــــــــو عزيز هم نهايت تشكر . بااجازه از عكس هم گبي گرفتم . شاد شاد

    1/

    با سلام و صد سلام بر صبور همان كه هميشه گفتم : صبور شاجين !

    اين عكس مرا بياد خاطره اي انداخت كه ديگر به گوشت مرغ هرگز نزديك نشدم .روزي زن عمو مهمان مابود .صبح آماده براي رفتن بودم كه مادر دست بدامن كه دوعدد مرغ براي او بخرم و سفارش كه بزرگ و چرب نباشد و در ضمن زنده بخر و بده سر ببرد . اوامرش بايد اجراشود البته نه ازروي ديكتاتوري.رفتم مغازه مربوطه و سلامي دادم و صاحب مغازه با تعجب كه چه عجب .. بالا اخره ماموريت بالا تر از خطر را گفتم .طرف دو عدد مرغ زنده را گذاشت يك كفه ترازو و سنگ ديگر را كفه ديگر وهمينطور سنگ ها را جابجا ميكرد و مرغ ها ساكت و آرام مرا تماشا ميكردند و كوچكترين حركتي نمي كردند . ياد دوران گذشته افتادم كه در شهرستان براي گرفتن مرغ در حياط مان بيش از نيم ساعت دنبالش ميكردم . ظهر وقتي بخانه برگشتم ومادر مرغ هاي بخته شده را براي نهار جلويم گذاشت . بعرض رسيد كه من ديگر مرغ نخواهم خورد . در اين مدت مادر من تو از اين مرغ ها بما ميدادي؟ و جريان را تعريف كردم و گفتم كجاي اين مرغ زنده بود ؟

       1   2      >