• وبلاگ : سنگ صبور
  • يادداشت : غر و لُند به سبک و سياق پير زنها
  • نظرات : 0 خصوصي ، 14 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام

    اعدام بايد گردد.

    + آسماني 

    سلام

    آنچه نپايد دلبستگي را نشايد

    ولي من يه مدت نبودم كلي از دوستان با ايميل و كامنت و تلفن و...

    حالم رو ميپرسيدن .نگران شده بودند

    سلام . باز سفر و غيبت شروع شد .

    هر كجا هست ! بسلامت دارش .

    شاد شاد

    به به. چند وقتي بود نيومده بودم.

    خوبي داداش. به خدا ما با مرامي. اما زمونه نامرده.

    سنگ صبور جان سلام
    من آمدم مطمعن شوم که جايم در دلتان محفوظ است.!

    2/

    سلام بر سنگ صبور خودم .از اينكه دير، خيلي خيلي دير آمدم پوزش .

    جرمش اين است كه نوشته شما دامن مرا نيز گرفته است .به عبارتي شامل حال شاجين نيز مي شود .« باز هم بگوييد فرزند خلف !!»

    اگر بي ادبي را از من بي ادب ياد نگيريد بايد عرض كنم روابط دوستي ها در اين دنياي وانفسا : مثل رابطه وضو است با ..... . باز صدرحمت به رابطه آن دو !! كه جز زحمت فيزيكي صدمه ديگري ندارد ! ولي باطل شدن .رابطه دوستي صدمات روانيش . ههيات دارد .

    بس كه مي ترسم از جدائي ها / ميگريزم از آشنائي ها

    گرچه عنوان «غرولند به سبك و سياق پير زنها» چنگي بدل نزد ، چون معتقدم حرف دل را بايد زد ولي تكرار نبايد كرد و اين نامردمي ها را بعداز گفتن ، دور نبايد انداخت بلكه برد و در قبرستاني زير خروارها خاك مدفون كرد و ديگر هرگز، هرگز بسراغش نرفت . چون تكرار آن بيش از صدمه وارده در روز اول حادثه است . مشكل است ولي امكان پذير است .خيلي ها هستند كه اين درد ها را يدك ميكشند و آگاه ويا ناخود آگاه صدمات چبران ناپذيري به روان خود مي زنند .

    اميدوارم وبلاگ هاي ما تاريخ مصرفش خيلي خيلي طولاني باشد گرچه به قول شما هر از چند گاهي قلم روي كاغذ حرفي براي گفتن ندارد . بايد حال و هواي قلم را نيز در آن شرايط فهميد و لمس كرد .

    در اين باره يك سينه سخن دارم .ولي خوب كامنتي گفتن نه روده.....

    شاد شاد

    1/

    السلام و اعلـــــــــــــــــــــــيكوم !!

    اولا از دل نرود هر آنكه از ديده رود . خواهشا شعار اين جانب را خرابش نكنيد !! از دل آنهائي ميرود كه اصلا و ابدا بدلشان راه نيافته بود . دوما « ادب را از كي آموختي از بي ادب »درست نيست و اگر به آن مرحوم منظور لقمان خان نسبت ميدهند چه دانم اشتباه است .

    اگر از بي ادب ها ادب بياموزيم پس چرا بزرگان نمي گذارند با بي ادب ها و دزدان ووو معاشرت داشته باشيم در عمل گويا معتقدند .بي ادبي را از بي ادب مياموزيم . براي همين است وقتي در جامعه چاپلوسي دروغگوئي ووو نهادينه شد كه شد وووو

    البته محيط غير مجازي خوب است ولي دروغ گفتنش و بدگويي وو چنگي بدل نمي زند. سوما: از اينكه حالا حالا ها خيال نداريد ترك محيط مجازي كنيد يك مژده گاني طلب شما كه باعث خوشحالي شد . بقيه داستان در كامنت بعدي شاد شاد

    سلام. از كامنت 5 قسمتيتون ممنونم، موتور شرغه هم كه خوشمزه بود دست شما درد نكنه.

    زندگي مجاز است و مجاز نيز نوعي زندگي بر وزرن احتمالات و شايد اتفاقات.( چالز مسافر ديكنز ). خلاصه هر چيزي اتفاق مي افته ديگه، احتمال داره يكي بيا و يكي هم بره . جاري بودن اينجا هم اين مدليه ديگه.

    جوان و شاد و موفق باشيد.

    توي بي معرفتي بچه هاي نت شك نكن.
    يه مدت وبمو حذف كردم.
    هيچ كي نگفت مردي يا زنده اي.
    از دوستاي قديمي هم هيچ خبري نيست.
    باهات موافقم شديـــــــــــــــــــــــدا....
    + يواشكي 
    تنبل شدي نمي نويسي... ما هي ميام دس خالي ميريم اخوي... صورتحساب هزينه اياب و ذهابو مي فرستم برات تا ديگه مثل بانوان سالخورده غر نزني با اين محاسن تا سر زانو...دي: تر
    + يواشكي 
    بخواي هم ما نمي ذاريم بري تو ترك... دي:

    ولي دوست عزيز، من حتي اون موقع هم كه تو كامنت دوني وبلاگم هم نبودي هم به فكرت بودم خيلي هم اومدم اينجا تا ازت خبري بگيرم

    به هر حال اميدوارم كه هميشه ماندگار باشي!