• وبلاگ : سنگ صبور
  • يادداشت : زندگي
  • نظرات : 0 خصوصي ، 7 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + يواشكي 
    سلام: آي گفتي سنگ جان... شاعر مي فرمايد: جانا سخن از زبان ما مي گويي... چه بايد کرد به نظرت اخوي جونم؟!
    + فرازمند 

    ..,sghl

    سلام

    اينايي که نوشتي جزو دغدغه هاته که همشون خوبن

    نشون مي دن تو يه جانوري هستي به نام انسان

    آدميزاد خواسته يا ناخواسته بالا و پايين داره! گاهي وقتا از يه راننده تاکسي هم نارحت ميشه! گاهي وقتا درگير روزمرگي مي شيم. اينا که عيبي نداره!

    اين جور موقع ها بايد از خدا بخوايي که قلب رو روشن کنه! همين!

    همه درگير اين روزمرگي ها و کم عمق شدن ابعادمون هستيم . انگار هيچ راهي هم براي نجات نيست .


    احساسي پر از يکنواختي و روزمره گي که دست و پايمان را غل و زنجير کرده به زندگي

    حسهاي مشترک و تنها.،

    2844گاهي از بستگيها و محدوده هابه خلاء و رهايي ميگريزيم و گاهي از خلاء و بي بستگي به حريمها و محدوده ها ميگريزيم ...آدميزاد...اين موجود ساختار گريز ِبه ساختار گريز...

    موفق باشيد!