نظرات ارسالي
+
حتي اگر
يــک قــدم
مـانـده باشد تـا "بـهـشـت"
*
*
*تـ..ــو*
صـدايم کـُـني
*
*
بــرميـگردم
.
sobhan
103/1/3
سبحان.
س ب ح ا ن
سبحان.
http://www.labkhandezendegi.com/uploads/microblog/2015/10/44/562eb372e042dq42.jpg
كيوان گيتي نژاد و
و بازنده اند پس تا دير نشده بخوان حيدريم حيدري در پي حيدر است لافتي الا علي لاسيف الا ذوالفقار شايد لايق شوي در حضور در زمان مقرر پشت علم صاحب علمدار صحراي احمر که خود داني و درک خ آهي کرد علم و صاحب علم را به وقت مقرر پس بشتاب به هر وسيله و مرتبطي تا نماني جاي در صف آن اوليا الله و اولادي که صاحبان شرف و نام و خلقت تواند سخت است بيانش. ولس چه نخواهي و بخواهي آزاده اللهي برآن است
كيوان گيتي نژاد و
برگرد تو را قسم به ليلي شيرينم دستم بگير يوسفم از چاه برون شد و من در قوم خرد همچنان دردمندم رهايم نکن خدا قسمت مي دهم به همه داشته هايت يا امام رضا سوگند به پيمان و عهدي که ميان من و تو دلدار دلکش من است قسم ميدهم هرچه حال خراب من است افزون و بي اندازه بيمقدار و بدون ساحلي همچنان گم در مه آلود زندگي غرق ام ولي همه اش به جاي تبسم معشوق و دلدار اهل بيت اش نما
+
*سلام اي همنشين پارس ياري ، که جز اينجا نداري هيچ کاري :D .. بيا و در لغتها جستجو کن ، و با ما شاعرانه گفتگو کن .. زبان شعر از فردوسي آموز ، به هر بيتي چراغي ديگر افروز * :)
Miss fatima
102/7/2
+
60 سال بعد
همايش پارسي بلاگي ها
.
.
سلفي ه من و جمعي از دوستان ^_^
خادمة الشهدا
102/7/1
+
*تو هم به فکر مني حاضرم قسم بخورم
همين زمان علني حاضرم قسم بخورم
به شوق وصل تو هر روز روزه ميگيرم
و با چنين دهني حاضرم قسم بخورم*.....
نگارستان خيال
102/5/20
@};- @};- از «سفيان بن عبد اللَّه» روايت است كه گفت به رسول خدا صلى الله عليه و آله گفتم:
ما اخوف ما تخافه على فقال هذا و اخذ بلسان نفسه «2».
«اى رسول خدا! از چه چيز بر من بيشتر مىترسى؟ فرمود: اين و زبان خود با دست گرفت».
و از «يونس بن عبيد» نقل كردند كه گفت: نفس خود را اين گونه يافتم كه رنج روزه را در گرماى سخت مىتوانست كشيد؛ اما ترك كلمه اى كه به كار نمىآيد نمىتوانست كرد.
+
...................خدا زيباست...................
كيوان گيتي نژاد و
102/5/16
خداوند زيبايي را دوست دارد و دوستداران را بيشتر و نااهل.را به اهليت و زيبايي را به زيبا رويان و غم را به شادي درمان و سيه روي را به آفتاب جمالش سپيد مي کند و در اين جمع سياهي اگر باشد بر رخ من است که از آفتاب فقط اسمي شنيده ام و احوالي از يار که ديگر نمي گيرد احوالم
+
بنام خدا
ماجرا از آنجا آغاز شد که هفته قبل کارت دعوت زير در محل کارم با آدرس و عنوان شغلي ام در آنجا ارسال شد.
چون يکي از دوستان وبلاگ نويس شمالي آنجا آمده بودند و ديگر دوستان از آن محل و عنوان کاري بنده خبر نداشتند، مطمئن بودم که کارت دامادي ايشان است.
پيام تبريک دادم، کلي حس کنجکاوي همه تحريک شد. ديشب که کار به بحران رسيد و نزديک بود خانمهاي پارسي يار بنده را بخاطر عدم افشاي داماد اعدام کنند...
سالارمدهوش
101/9/3
و فيد بيست سوالي راه انداختند و .... به آن دوست زنگ زدم که اجازه بگيرم اسمشو بگم، گفت کارت دعوت مال من نيست! من مجردم :) !!! امروز که سر کارم رفتم پاکت پست کارت دعوت را ديدم شماره همراه فرستنده داشت. زنگ زدم، صحبت کرديم... :) خلاصه اينکه معلوم شد قضيه چيز ديگري بوده که بماند...
لذا بدينوسيله اعلام مي دارم کارت دعوت مربوط به دوستان وبلاگ نويس نبوده و خانمها و آقايان خيالشان راحت باشد که کسي بي خبر داماد نشده :)
{a h=rashedkhodaei}.:راشد خدايي:.{/a} سعدي فرمود : تو چه ارمغاني آري که به دوستان فرستي؟ چه ازين به ارمغاني که تو خويشتن بيايي :)
+
سلام که تکرار شود،
" آرامش " ، قطره قطره ي
کدورت هاي جان راشستشو ميدهد !
* سلام،*
نام خداست،
مفهوم زندگي ست،
بهانه ي شروع ارتباط،
زيبايي حضور آدمي
ونمايش احساسي بس ناب و عميق است ...
*اين است محکم ترين دليل و اصرارم بر سلام هاي هميشگي *
غزل صداقت
101/8/4
6 فرد دیگر
29 فرد دیگر
+
*صبا را ديدم و گفتم: صبا دستم به دامانت*
~.~.~.~.~ *بگو از من به دلدارم: تو را من دوست مي دارم*
.
عکس: گل چيدن، ميمند فارس
عارفانه هاي يک دوست
100/10/11
+
ديروز يک کارت دعوت ازدواج که برام پست شده بود به دستم رسيد
براي جمعه همين هفته :)
هر چي فکر کردم، متوجه نشدم مربوط به چه کسي است...
به اطرافيان گفتم...
نشناختند...
بعد خوب که فکر کردم، يادم آمد
يکي از آقايان عزيز از اهالي خوب پارسي بلاگ بود :)
اهل خطه ي سرسبز و دل انگيز شمال :)
از ايشون و دعوت سبزشون صميمانه ممنونم
خيلي خوشحال شدم و دلگرم
هر کي گفت کيه؟ :)
ان شا الله خوشبخت باشند و عاقبت بخير @};-
يک فنجان آرامش
99/10/23
13 فرد دیگر
46 فرد دیگر
+
مادرم ؛ آمده ام تا که به ياد تو شبي زار بگريم
تا به سوگ تو ز دل ناله بر آرم
آمده ام تا که ز داغ تو در اين باغجه ها لاله بکارم
تا که شرح غم بي مادري ام را به فضا و در و ديوار بگويم
روحت شاد مهربانم
...حامل نور ...
99/10/21
+
All around me are familiar faces
Worn out places, worn out faces
Bright and early for their daily races
Going nowhere, going nowhere
Their tears are filling up their glasses
No expression, no expression
Hide my head I want to drown my sorrow
No tomorrow, no tomorrow
_____________________________________________
بهتون اين آهنگ و به نام* mad world* پيشنهاد ميکنم
عاليه
حضورپنهان .
99/6/23