نظرات ياداشت روزنگاري

به‏به سلاملكم، احوال شما؟... والا بعد عمري يه پرتقال گيرمون اومد كه اين يكي آبدار بود ولي اوني كه فرداش خوردم دوباره شد همون حكايت قبليا....خواهش مي‏كنم و از اينكه بهم لطف داريد ممنونم.................. والا نوشتن اين نوشته‏هام، تنها زماني رو كه مي‏بره فقط موقع تايپ يا نوشتنشون هست كه اونم چيزي طول نمي‏كشه و چيزايي رو كه فكر مي‏كنم مي‏نويسم نه اونايي رو كه به نظرم مي‏رسه. به تنها چيزي هم كه فكر نمي‏كنم وبلاگمه چون اگه بخوام بهش فكر كنم خودم رو مقيد مي‏كنم به يه اصولي و اينطوري باعث مي‏شه نتونم راحت واسه خودم بنويسم. تازه فكر كردن به اين همه چيز، همه اون چيزاييه كه روزمره بهشون فكر مي‏كنيم و باهاشون زندگي مي‏كنيم، از خريد نون گرفته تا شغل و آسفالت و شربت و رابطه و كلي چيزاي ديگه.............................بابت گلاتون ممنون.......اووووووووووه شما هنوز اون پسته يادتونه؟ اين هم به اين زودي نزديك به سه سال ازش گذشت. نه ديگه، رايس به دردم نمي‏خوره، البته اگه ويزا آمريكا رو واسه تحصيل برام جور كنه و خرجشم بده باهاش كنار ميام، دوست دارم ديپلمم رو توي دبيرستاناي خوب آمريكا بگيرم (اگه ملت نگن تهاجم فرهنگي زده تو مغزش).............. بازم از اين همه لطفي كه داشتيد ممنونم. شاد و موفق باشيد.