وبلاگ :
سنگ صبور
يادداشت :
سياه مشق اين روزهايم...
نظرات :
3
خصوصي ،
4
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
بابك
سلام...
ياد مشقهاي شب زمان دبستان افتادم که بايد جملهاي رو خوشخط و مکرر مينوشتيم (يادش بخير)
در تنهايي انسي با خويشتن هست که اگر همه تنها جمع بشن و بخوان با قلقلک، آدم رو سرحال بيارن کاري از کسي برنميياد گو اينکه انقدر شديد آدم رو قلقلک بدن که تن زخمي بشه و روح از همهمهها عاصي. (منظورم از سرحال آوردن، درآوردن آدم از انزوا نيست چون تنهايي شعر منظورش عزلت نيست).
بيت جالبيه! فکر کنم منظورش از تنها هم خود فرده که از واحد بودن درميياد و چند وجهي ميشه و هم باقي آدمهاست که براي رسيدن سعادت بايد تعادلي بين اين تن و آن تنها برقرار بشه...
خوشخط نوشتهايد: 19.25 (نمره مشق شب بود
)... قالب نو هم مبارک.