سلام
نگفته بودي شما هم اينكاره اي؟ كلك!
اتفاقا امروز ما در مورد تحليل يك پروژه با بنده خدا مشتري صحبت مي كرديم دقيقا همين مثال هم ذكر شد. جالبه نه؟
خيلي دلم واست تنگ شده اما اينقدر آدم با خواسته هاي جور وا جور كه هر كدوم يك سازي واسه خودشون ميزنن اطرافم ريخته كه ديگه از زندگي خودم هم چيزي نمي فهمم. الانم براي آروم شدن و دور شدن از همشون به وبلاگم سر زدم و بعدشم رسيدم خدمت سر كار عالي. ميگم اگه تو تهران كار مار پر درآمدي هست بگو من از اداره استعفا بدم بيام اونجا. آخه با حقوقي كه اينجا ميدن شكم زن و بچه سير نميشه كه! بخش خصوصي هم كه فقط به فكر سو استفاده از نيروي كاري و متخصص هست واسه ي همون هم پروژه ها اونطور كه مشتري ميخواد نميشه. همينطور ماست مالي ميكنن و .... وللش!
حال خودت چطوره؟ ها؟ اميدوارم هميشه سلامت و موفق و خوشبخت باشي.راستي اگه تونستي واسه من كامنت بذاري جايزه داري؟!
به خداي مهربون ميسپرمت
