• وبلاگ : سنگ صبور
  • يادداشت : مي زندگانيم!!
  • نظرات : 0 خصوصي ، 14 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام. كجاشو ديدي؟!! ميدوني ياد چي افتادم؟ ياد اولين پست وبلاگم:

    يکي بود،يکي نبود

    زندگي کلمه اي بود پنج حرفي...

    عده اي به رسم الخط خارجي مي نوشتند

    مردم سرزمين زرد به خط پنجره ها

    وهر کسي به سبک خودش...

    حالا که دارم به کتاب فارسي نگاه مي کنم

    زندگي،يک پرونده مفتوح دارد:

    زندگي مي تواند همه جاي جمله قرار بگيرد

    مي تواند به کتاب تاريخ افتخار کند

    مي تواند به ديگر آباد برود

    مي تواند

    اما نمي گذارند...

    نمي گذارند که زندگي را پلک بزنيم،نمي گذارند.

    زنگ مي زنند فوت مي کنند

    روي پيامگير سکوت مي کنند

    پنجره ها را بسته ايم

    پنبه کاشته ايم در گوشمان

    اما

    از تصاوير مسطح تلويزيون مي آيند...

    به هر حال

    پرونده هنوز باز است

    اما

    نه صداي چکش قاضي را مي شنوي نه دادستان را

    تنها

    زندگي را مي بيني با لباس راه راه

    و مي خواستي وکيل شوي

    ولي

    داري عريضه تايپ مي کني:

    يکي هست،يکي نيست

    و زندگي کلمه ايست.

    همين يه كلمه و اين همه دردسر!