پيام

سنگ صبور
93/10/24

+ *امشب احيانا کسي هست واسه مشاعره.... يا خاموش کنيم بريم بخوابيم؟؟*

ღೋاحرار 93/10/24

من فردا شب نيستم..مهموني دعوتيم:)

امشب تنهام...مثل ديشب و پريشب

آمده ام که سر نهم عشق تو را به سر برم ور تو بگوييم که ني، ني شکنم شکر برم

ممنون خانم احرار...

من نه آن رندم که ترک شاهد و ساغر کنم....محتسب داند که من اين کارها کمتر کنم

منت هيچ کس نخواهم خورد نان بازوي خويش خواهم خورد

ما زنده ب آنيم ک آرام نمانيم

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند...وندر آن ظلمت شب آب حياتم دادند....خانم احرار

موجيم که آسودگي ما عدم ماست ............آقا رضا

در ديـــــاري كه در او نيست كســي يار كســــي كاش يارب كه نيفتد به كسي كار كسي هــــــر كس آزار منِ زار پســـــنديــــــد ولــــــــــي نپـــســـــنديــــد دلِ زار مـن آزارِ كســــي

يارب اين نوگل خندان که سپردي به منش....مي سپارم به تو از چشم حسود چمنش....خانم احرار

شبي در خواب او را با رقيبان در سخن ديدم نبيند هيچ کس در خواب يارب آنچه من ديدم

من که عيب توبه کاران کرده باشم بارها....توبه از مي وقت گل ديوانه باشم گر کنم

ميلاد مرتضي اسدالله حيدر است جشن ولادت علي(ع) آن مير صفدر است زوجي براي فاطمه حق آفريده است اين زادروز همسر زهراي اطهر است

تا کي به تمناي وصال تو يگانه...اشکم شود از هر مژه چون سيل روانه...خانم احرار

شربتي از لب لعلش نچشيديم و برفت ..روي مه پيکر او سير نديديم و برفت...جناب زهر شراب

هرکجا سلطان بود،دورش سپاه و لشگـــر است پس چرا سلطان خوبان بي سپاه و لشگر اسـت؟ باخـبـــر باشـيـــد اي چشـم انـتـظـاران ظـــهـــور بهترين سلــطان عالــم از هـمـه تــنهـا تر اســت

تو مرجاني تو در جاني تو مرواريد غلطاني...اگر قلبم صدف باشد ميان آن تو پنهاني...خانم احرار

دوست مي دارمت به بانک بلند...تا کي آهسته و نهان گفتن...جناب زهر شراب

يادم آيد که شبي با هم از آن کوچه گذشتيم پر گشوديم و در آن خلوت دلخواسته گشتيم

جناب زهر شراب من جوابتونو مي دم...

من همه محو تماشاي نگاهت تو همه راز جهان ريخته در چشم سياهت...خانم احرار

دردم از يار است و درمان نيز هم...دل فداي او شد و جان نيز هم...جناب زهر شراب

تو آمدي و نداني مرا کجا بردي به بند عشق کشيدي و تا خدا بردي چو ذره بودم و عشق تو آفتابم کرد مرا نگر که کجا بودم و کجا بردي

خانم سنگ صبور يعني هر کس هر بيتي دلش ميخواد بگه .. يعنب با آخرين حروف شعر قبلي ادامه نميديدن؟ توي مشاعره من اينطور دارم ميبينم ..

يار با ما بي وفايي مي کند...بي جهت از من جدايي مي کند...خانم احرار

هما خانم ما که داريم مث بقيه مشاعره ميکنيم يکم دقت کنيد متوجه ميشيد

هما بانو من همزمان هم با دو نفرشون مشاعره مي کنم شما اگه بياين مي شيم دو نفر دو نفر

دل به دلداران سپردن کار هر دلدار نيست من به تو جان ميسپارم دل که قابل دار نيست

تا روي زمين دلي جوان خواهد بود...از عاشقي و عشق نشان خواهد بود....خانم احرار

دلم محراب زيبايي چو ابروي تو ميخواهد بهانه كرده و تنها گل روي تو ميخواهد

تا کي به تمناي وصال تو يگانه / اشکم شود از هر مژه چون سيل روانه

دلا در عاشقي ثابت قدم باش که در اين ره نباشد کار بي اجر

در ازاي بوسه اي جاني طلب / ميکنند اين دلستانان، الغياث

هر کسي که ديد روي تو ديوانه مي شود....آئينه از رخ تو پريخانه مي شود....آقاي فخري

روي قبرم بنويسيد مسافر بوده است بنويسيد که يک مرغ مهاجر بودهاست

ثابت است اندر وجودم يک قدم...همچنيني ديگر قدم اندر عدم...آقاي فخري

ثمري گر ندهد آه فغان خواهد داد اثري گر نکند ناله دعا خواهم کرد///جناب فخري

تبسم تو دلم را ستاره باران کرد...رسم به ماه اگر خنده دوباره کني...خانم احرار

يا برن سيلي برويم يانوازش کن سرم / در دو حالت چون رسم بر دست تو ميبوسمش

يوسف گمگشته باز آيد به كنعان غم مخور كليه احزان شود روزي گلستان غم مخور

روان را با خرد در هم سرشتم //وز آن تخمي که حاصل بود کشتم

روز اول که سرشتند زگل پيکرشان...سنگ اندر دلشان بود که آن شد دلشان...خانم احرار

ما و مجنون همسفر بوديم در دشت جنون او به مقصد ها رسيد و ما هنوز آواره ايم ///هما بانو

ناکسي گر از کسي بالا نشيند عيب نيست //روي دريا خس نشيند قعر دريا گوهر است

من نه آن رندم که ترک شاهد و ساغر کنم...محتسب داند که من اين کارها کمتر کنم...هما بانو

نازد به خودش خدا که حيدر دارد درياي فضائلي مطهر دارد همتاي علي نخواهد آمد والله صد بار اگر کعبه ترک بردارد

دل خسته من گرش همستي هست//نخواهد ز سنگين دلان موميائي

*اگه چهار نفريم دوتا دوتا بشيم قبول؟*

من فقط نگاه ميکنم هر حروف آخري ديدم مينويسم

*نه دوتا دوتا بهتره....آقاي فخري هستين؟؟*

از قرار معلوم سه نفريم...خانم احرار، هما بانو ادامه بديم؟

فکر کنم رفتند

فعلا من هستم:)

من چند ديقه ديگه ميرم ولي باش ادامه بديم

ادامه بديم.

آره

دوست آن باشد که گيرد دست دوست...در پريشان حالي و درماندگي...خانم احرار

يکي برزيگري نالون در اين دشت //به چشم خون فشان آلاله مي کشت

يار اگر با ما گهي صلح و گهي پيکار داشت ما حريف عشق او بوديم و با ما کار داشت

تاکها کرده بر اوبرمايه //همچو عالي گهران پر مايه

اينجوري نميشه نوبتي بگيم بهتره اول شما يکيتن شروع کنيد بعدش اون يکي تون از اخر هم من

تو نيک مي کن و در دجله انداز که ايزد در بيابانت دهد باز...... هما بانو و خانم احرار

باشه...نفر دوم کيه؟

زان يار دلنوازم / شکريست يا شکايت.. گر نکته دان عشقي .. بشنو تو اين حکايت

هما بانو

هما بانو دوم

هر کار ز آغاز به انجام توان برد...عشق است که آغاز وي انجام ندارد

ببين سنگ صبور جان من ميگم هر کس زودتر با اخرين حرف نفر قبلي ادامه بده .. من اينطوري که شما ميکد گيج ميشم

دانه تويي دام تويي،باده تويي جام تويي//پخته تويي خام تويي،خام بمگذار مرا

هما بانو شما بعد از من جواب بدين

دادم احرار جان:D

و خانم احرار هم بعد از شما

آسايش دو گيتي تفسير اين دو حرف است با دوستان مروت با دشمنان مدارا

باشه چشم:)

ممنون....خانم احرار نوبت شماست

گفتم بالا رو ببينيد

اي که از کوچه معشوقه ما مي گذري...بر حذر باش که سر مي شکند ديوارش...هما بانو

شدم غرق تماشاي تو ،ماه سرو بالا را/ فشاندي باد بر رويت دو زلف مشک آسا را

آسمان چون جمع مشتاقان پريشان ميکند در شگفتم من نمي پاشد زهم دنيا چرا؟

آسمان بار امانت نتوانست کشيد...قرعه فال به نام من ديوانه زدند

دست در دست هم دهيم به مهر / ميهن خويش را کنيم آباد

در بند غمت بنده صفت حلقه به گوشيم وز دام تو چون آهوى وحشى نرميديم تشريف غمت بر دل و با درد فراقت جفتيم، ولى جامه طاقت ندريديم

من به مردن راضي ام اما نمي آيد اجل...بخت بد بين کز اجل هم ناز مي بايد کشيد

در دبده بجاي خواب آب است مرا / زيرا که بديدنت شتاب است مرا

آنچه از دريا به دريا مي رود از همان جا کامد، آنجا مي رود

درد بي عشقي زجانم بده ظاقت ورنه من داشتم آرام تا آرام جاني داشتم...

من نه آن بودم که آسان رفتم، اندر دام عشق / آفرين بر فرط استادي آن صياد باد

داني که چرا سر نهان با تونگويم؟ طوطي صفتي طاقت اسرار نداري

يک خاصيت عشق همين است که عاشق...هيچ آگهي از گردش ايام ندارد

دوش ديدم که ملائک در ميخانه زدند// گل آدم بسرشتند و به پيمانه زدند

دلي كز معرفت نور و صفا ديد به هر چيزي كه ديد اول خدا ديد

*جناب سيبستان خوش اومدين....اگه مي خواين شرکت کنين لطفا بعد از سيد الاحرار بفرمائيد شعرتون رو*

*قبول؟*

در بهاري بوسه جاني طلب مي کنند اين دلستانان الغياث

همابانو؟

در دايره قسمت ما نقطه ي تسليميم لطف آنچه تو انديشي حكم آنچه تو فرمايي

خانم احرار نوبت شماست گويا هما بانو رفتن

يک بوسه از رخت ده و يک بوسه از لبت...تا هر دو را چشيده بگويم کدام به

ثواب باشد اي داراي خرمن اگر رحمي کني برخوشه چيني

جناب سيبستان بفرمائيد

من گيج شدم

*نوبتي کنيم خوبه؟؟؟*

من داشتم دنبال ث ميگشتم :D

نيست در عالم ز هجران تلخ تر هر چه خواهي کن و ليک آن نکن

*اول جناب سيبستان بعد خانم احرار بعد من بعد جناب انتظار....قبول؟؟*

پس هما بانو چي؟

*نه پس من برم پاي گله* ! :D

بله جناب سيبستان بفرمائيد

بعد خانم احرار

*پس هما چي؟؟؟؟؟؟؟؟*

نيستن که

اومدن

خانم احرار بفرمائيد

من اصن نرفته بودم .. کسي منو نديد اصن :D

هما بانو خوش اومدين...بعد من بفرمائيد

خانم احرار نوبت شماست

چشم .. من نرفته بودما .. نظرات رو بخونيد ..:D

موي سپيد فلکم به آساني نداداين رشته را به نقد جواني خريده ام

شرمنده هما خانم.

ما را رها کنيد در اين رنج بي حساب...با قلب پاره پاره و با سينه اي کباب

نه گلم دشمنت شرمنده .. اين چه حرفيه عزيزم

خواهش بفرمائيذ

سخت نمي گيريم جناب سيبستان

ياد آن که جز به روي منش ديده وانبود / وان سست عهد جز سري از ماسوا نبود

ببخشيد را رو ياااادم رفت

خواهش اشکال نداره

با م بايد بدين خانم احرار..بعد از جناب سيبستان

باش

مه من نقاب بگشا ز جمال کبريايي که بتان فرو گذارند اساس خودنمايي

سيستان شعر منو تصيح کرد

يا بوسه يا دشنام ده اين عاشق ناکام را دل دوست دارد از لبت هم بوسه هم دشنام را

اااااااا سيستان نوبت هماست

هما بانو بفرمائيد

آسمان گو مفروش اين عظمت کاندر عشق // خرمن مه به جويي خوشه پروين به دو جو

جناب سيبستان نوبت شماست...بعد هما بانو

عزيزان من ديگه بايد برم شرمنده. شب خوبي داشته باشيد ..

شايد که به عشق نيک انديشه کنيم فرهاد شويم و عاشقي پيشه کنيم

خواهش...ممنون از حضورتون...شب تون خوش

من دل به کسي جز تو به آسان ندهم...چيزي که گران خريدم ارزان ندهم...

سيستان م بده

سيستان *م* بده

م جناب سيبستان:)

خواهش جناب سيبستان....ممنون از حضورتون...شب خوش

خانم احرار ادامه بديم يا نه؟؟

من از بيگانگان هر گز ننالم که با من هر چه کرد آن آشنا کرد

خوابم گرفته شديد:)

اگه خسته ايد باشه واسه يه شب ديگه اشکالي نداره

در هجر تو مرگ همنشينم بادا...منطور دو ديده آستينم بادا

ممنونم بسييييييييييييييار از حضورتون.....شبتون خوش

آتش عشق پس از مرگ نگردد خاموش اين چراغي است کزين خانه به آن خانه برند

مرسي از اين که با من مشاعره کرديد وقابل دونستيد

خواهش مي کنم اختيار دارين...باعث افتخاره.... شب خوش و خدانگهدار@};-

شب خوش

سنگ صبور

رتبه 0

0 برگزیده

1086 دوست

گروه های عضو

برگزیدگان مجله مرداد ماه

30 رتبه برگزیده

1 - آواي روستا

2 - « لنگرودي »

3 - *ابرار*

4 - ذره بين زنده

5 - * گل نرگس *

6 - تبسم بهار ♥

7 - قافيه باران

8 - خادمة الشهدا

9 - علي در کلبه درويشي

10 - محمد_عابديني

11 - ياسيدالکريم

12 - هما بانو

12 - * کميل *

13 - .:راشد خدايي:.

14 - *بنت فاطمه*اظهر

15 - گلهو قطعه اي ازبهشت

16 - انديشه نگار

17 - *زهرا.م

18 - مجنون الحسين ع

19 - *ميثم*

20 - ||عليرضا خان||

21 - شبستان نور

22 - * هاتف *

23 - در انتظار آفتاب

24 - «امير معظم»

25 - *قاصدك*

26 - ♥ ح. بالايي

27 - ساعت يك و نيم

27 - محمد جواد س

28 - شهريار کوچه ها

28 - مهسا خانوم

29 - ميراب عطش

30 - قلمدون

30 - *سحربانو*

بیشتر

برچسب های پرکاربرد

مجله پارسی نامه
مدیر پارسی یار
صفحه خانگی
اوقات شرعی
نسخه قدیم
قوانین سایت