پيام
+
، . خطايت هر چه بود آدم...
به جرم سيب دزديدن تو را از خويش پر دادند..!!
ولي آدم نکن باور؛
تو را با چيدن يک سيب پر دادند؟!
خطايت عشق حوا بود...
به چشمت عشق را ديدي...
براي خاطر حوا تو آن شب سيب ميچيدي؟!
چه رازي پشت اين سيب است؟!
که ما را در به در کردي،
از آن ماواي روحاني
به اين دنياي ظلماني...

نگارستان خيال
94/2/30
شمس الظلام
نه خطايش هيچ کدام بود
سنگ صبور
*من از ابهام ميترسم،
من از تکرار اين فرجام ميترسم...
چنان گنگ است اين قصه،
چنان تاريک و پنهان است
که از ترس سقوطي تلخ...
من از بوييدن يک سيب بدهنگام ميترسم!!*
سنگ صبور
شاعر : اويس جعفري پور
عقيل صالح
هه هه هه ترسو!!!
«خنده بازار»
بعضيا ميگن اصن آدم تو بهشت نبوده، توي يه باغي توهمين کره ي زمين بوده.خخخ. تز ميدن،خخخ
شمس الظلام
بعضيا ميگن نه ببين قران چي ميگه
كودكانه هاي من
عكسش خيلي قشنگه@};-
سنگ صبور
ممنون....@};-
نگارستان خيال
چقدر زيبا...