سنگ صبور
یه عصر جمعه دلگیر، تنهایی.... ، نم نم باران، صدای محزون معین :
کنارم هستی و اما دلم تنگ می شه هر لحظه خودت می دونی که عادت نیست دوست داشتن محضه...
مادامی که آدم فقط بنشیند پای قوطی جناب ضرغامی و فقط بخواهد بر طبق برنامه ها و خبر های پخش شده در آن قضاوت کند معلوم است که نه تنها آب در دلش تکان نمی خورد که مملکت و اوضاعش هم برایش گل و بلبل جلوه می کند. اما وای از آن زمانی که خدایی ناکرده با مشکلی مواجه شود... آوقت است که با دیدن این همه بی نظمی و فساد های اداری کلا از زندگی در این مملکت سیر می شود.
چند روز به عید بود که از ما بیش از صد میلیون تومان که بخش عمده آن به صورت جواهرات و نزد ما امانت بود، مورد سرقت قرار گرفت و البته هویت سارق آن مشخص است.
پریشان شدیم اما از همان روز با تمام قوا و انرژی ممکنه موضوع را در دادگاه و پلیس و ... مطرح کردیم، به هر دستاویزی که به نظرمان می آمد چنگ زدیم، پرونده تشکیل دادیم، چقدر به این و آن و آشنا و غریبه رو زدیم ... اما هنوز موفق به دستگیری سارق نشده ایم و علاوه بر آن هر روز با مشکلات و مفاسد عدیده ای نیز مواجه می شویم که باعث هدر رفتن انرژی و زائل شدن امید ما میگردد.
دلم می خواست این آقای فخیم زاده که هی فیلم های جنایی پلیسی می سازد یک بار هم از نزدیک می رفت پای پرونده ها و اتفاقات واقعی را می نوشت. نه این که در چارچوب فریبکارانه تلویزون دولتی ایران بنشیند برای خودش فیلمنامه بنویسد و فیلم بسازد.
به هر حال مشخصات فرد سارق را به همراه عکس در این وبلاگ گذاشته ام. اگر زحمتی نیست شما هم سری بزنید شاید او را بشناسید.
Design By : Night Melody |