سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سنگ صبور

هر روز به خودم قول می دهم که امروز حتما وبلاگم را آپ خواهم کرد. به دوستان سری خواهم زد و کامنت ها و آفلاین های جواب نداده را پاسخ خواهم داد. اما شب، بعد از شستن ظرفها و دستمال کشیدن روی کابینت ها و تمیز کردن کف آشپزخانه یک خمیازه کشدار و طولانی می کشم و آنوقت است که باز هم قول امروز را به فردا موکول می کنم!

موقع شستن ظرفها چند موضوع برای نوشتن به ذهنم می آید. با خودم می گویم یادم باشد بعد از اتمام کارها یکی دو جمله اش را در جایی بنویسم تا فراموششان نکنم.  ظرفهای شام را شسته ام آشپزخانه را تمیز می کنم و  می روم جلو تلویزیون می نشینم. شوهرم طبق معمول تند تند مشغول کانال عوض کردن است. زیر لب غر می زند: "دریغ از یک برنامه به درد بخور. این یکی را ببین. اسطوره ی ریاکاریست!" می خندم.

کم کم آماده خوابیدن می شویم. از کنار اتاق بغلی که رد می شوم چشمم به میز کامپیوتر می افتد که کنار  قفسه کتابها جا خوش کرده. قولی را که بعد از اتمام کارها به خودم داده بودم را  دوباره تکرار می کنم. فردا حتما آپ خواهم کرد....

 


نوشته شده در پنج شنبه 87/5/17ساعت 3:13 عصر گفت و لطف شما ()

Design By : Night Melody