سنگ صبور
تهران، همه جایش هم که جهان سومی باشد گاهی تک و توک گوشه هایی پیدا می شود که جهان اولی تر باشد. بیست، سی متر پائین تر از سطح زمین که خیلی هم موازی با سطح افق نیست، جاهایی ست به نام ایستگاه مترو که حدود ده سال پیش که تازه ساخته شده بود کلی دیدنی بود برای خودش. آنوقت دستگاه هایی گذاشته بودند آنجا که وقتی یک اسکناس تا نخورده و نو تحویلش می دادی و بعد دو تا مشت هم حواله اش می کردی با کلی ناز و ادا یک عدد روزنامه سُر می داد جلویت. با این همه خوب بود. بیشتر می خواستی بخوانیش این از آن وَر آب گذشته را.
چند وقت پیش اما بعد از مدتها که گذرم به ایستگاه مترو خورد،چشمان چهار تا شده ام داشت از حدقه در می آمد. دیگر خبر از آن دستگاه ها که نبود هیچ، یک اقای محترم جای آن دستگاه را اشغال کرده و متعاقبا زحمت آن را نیز تقبل. حالا که فکرش را می کنم می بینم از چند لحاظ این کار ستودنی و قابل تقدیر است:
- دیگر لازم نیست مثلا اسکناس نو بدهی یا دو سه تا هم بکوبی توی سرش. سلام می کنی با لبخند جوابت را می دهد و بعد یک اسکناس مچاله شده هم کف دستش بگذاری می توانی روزنامه دلخواهت را برداری، و این در راستای همان مهر و محبت ورزی دولت مهرورز مان است.
- می توان از این منظر نیز نگریست که دولت در راستای ایجاد زمینه اشتغال برای جوانان و میانسالان نیز بسیار فعال بوده است.
- این کار در واقع مشت محکمی ست به دهان استکبار و دشمنان اسلام و مسلمین که ما را به دستگاه های روزنامه ده آنها هیچ نیازی نیست و خودمان کلی جوان و نیروی کارآمد و فعال و مغز داریم که از بازویشان برای این کارها استفاده می کنیم.
البته قبل ترها نیز نمونه های خلاقانه دیگری از این دست هنر وری ها و مهرورزی ها در استفاده از پارکبان به جای پارکومتر دیده شده و مورد مسبوق به سابقه است.
Design By : Night Melody |