سنگ صبور
گاهی فراموش می کنم که تو دیگر نیستی. آنوقت تو می آیی به رویاهایم و من غرق تو می شوم. باز گـُر می گیرم، قلبم به تپش می افتد و ذره ذره وجودم، ذهنم و خیالم از تو پر می شود. با تو هست می شوم، با تو گرم می شوم، با تو مست می شوم، با تو می خوانم، با تو می رقصم و در گرمای آغوشت ذوب می شوم...
گاهی، فراموشی چه نعمت بزرگیست.
نوشته شده در دوشنبه 88/8/4ساعت
12:50 عصر گفت و لطف شما ()
Design By : Night Melody |