سنگ صبور
1. این چند روز تعطیلی خیلی به جا بود و مخصوصا برای من لازم. رفتیم سفر. حال و هوایم عوض شد و من توانستم با هر جان کندنی که بود چند روزی را بدون اینترنت سر کنم. خیلی سخت است. مخصوصا وقتی دو تا لب تاپ دائما جلوی چشمت باشد.
2. دیروز عصر که بر میگشتیم حدود 250 کیلومتر از مسیر را من نشستم پشت رل. پدر و دختر هر دو در حال چرت زدن و من با سرعت 140 تا 160 می راندم. رانندگی در سکوت با سرعت بالاتر از حد مجاز و سبقت گرفتن از ماشین هایی که لنگ لنگان جلویم رژه می روند حس خوبی به من می دهد.
3.صبح از خانه که آمدم بیرون بعد از مدتها بوی پائیز را استشمام کردم. خیلی دلنشین بود. برای لحظه ای پائیز را با تمام آن حس و حال شیرین و مغموم اش درک کردم. دلم برای پائیز تنگ شده مخصوصا باران هایش .
4. دیشب دیروقت رسیدیم خانه و نای اینترنت رفتن نداشتم اما صبح هنوز نرسیده به اداره مثل یک تشنه ای که مدتها از آب دور مانده باشد بی صبرانه منتظر بوت شدن کامپیوترم بودم. دو تا پی ام از گاواره و srusht داشتم و یک میل از jim. سروشت به مناسبت عید فطر باز هم e- card فرستاده بود.هنوز باز نکره ام
5. شنبه ها عصر با جیم قرار چت داریم و با هم زبان کار می کنیم. ساعت 4 بعداز ظهر ما برای آنها صبح علی الطلوع است. این هفته چون می خواستیم برویم مسافرت از قبل خبرش را دادم که نمی آیم. امروز میل اش را خواندم. جملات فارسی را که در پیام هایش به کار می برد خیلی به دلم می نشیند:
Design By : Night Melody |