سنگ صبور
بعضی وقتا دلم برا خودم خیلی تنگ می شه. گاهی اونقدر از خودم فاصله می گیرم که دیگه راحت نمی تونم خودمو پیدا کنم. گم و گور می شم.
نقاب های رنگ و وارنگی که صبح تا شب چهره واقعی مونو پشتش قایم می کنیم، چقدر نفرت انگیزند. حقیقت خودمون با اون خودی که دیگران از ما توقع دارن گاهی می تونه از زمین تا آسمون فاصله داشته باشه. در مقابل آدمای جور واجور با خواسته های متفاوت و متناقض، مجبورمی شیم نقش بازی کنیم.
شاید به خاطر همینه که در این محیط مجازی، خیلی ها از اسامی مستعار استفاده می کنند. چون می خوان حداقل تو این یه ذره جا خودشون باشن. خودِ خودشون. فارغ از تمام باید ها و نباید هایی که در بندشون می کشه.می خوان برای یک بار هم که شده به حرف دلشون باشن و آشنایی نفهمه......
سیاوش قمیشی چقدر زیبا می گه که :
ای بازیگر گریه نکن ما همه مون مثل همیم.
صبح ها که از خواب پا می شیم نقاب به صورت می زنیم.
یکی معلم می شه و یکی می شه خونه به دوش
یکی ترانه ساز می شه یکی میشه غزل فروش.
کهنه نقاب زندگی تا شب رو صورتای ماست
گریه های پشت نقاب مثل همیشه بی صداست...
Design By : Night Melody |