سنگ صبور
شب آمد و باز رفتم اندر غم دوست هم بر سر گریهای که چشمم را خوست
از خون دلم هر مژهای پنداری سیخیست که پاره جگر بر سر اوست
***
ای غم که حجاب صبر بشکافتهای بی تابی من دیده و برتافتهای
شب تیره و یار دور و کس مونس نه ای هجر بکش که بیکسم یافتهای
***
ما دل به غم تو بسته داریم ای دوست درد تو بجان خسته داریم ای دوست
گفتی که به دلشکستگان نزدیکم ما نیز دل شکسته داریم ای دوست
دل کیست که گویم از برای غم تست یا آنکه حریم تن سرای غم تست
لطفیست که میکند غمت با دل من ورنه دل تنگ من چه جای غم تست
***
دیشب که دلم ز تاب هجران میسوخت اشکم همه در دیده گریان میسوخت
میسوختم آنچنانکه غیر از دل تو بر من دل کافر و مسلمان میسوخت
***
آن یار که عهد دوستداری بشکست میرفت و منش گرفته دامن در دست
میگفت دگر باره به خوابم بینی پنداشت که بعد ازو مرا خوابی هست
***
ناکامیم ای دوست ز خودکامی تست وین سوختگیهای من از خامی تست
مگذار که در عشق تو رسوا گردم رسوایی من باعث بدنامی تست
***
یا رب غم آنچه غیر تو در دل ماست بردار که بیحاصلی از حاصل ماست
الحمد که چون تو رهنمایی داریم کز گمشدگانیم که غم منزل ماست
Design By : Night Melody |