سنگ صبور
امروز یه هدیه بسیار زیبا از یکی از دوستانم گرفتم...کاملا اتفاقی که اتفاق شیرینی برای خودم بود و به دلم نشست بس عجیب....یک شال بافت بود که دوستم با ماشین بافتنی بافته بود. به رنگ زرشکی تیره یا به قول خودش رنگ سال.
واکنش اعضای خانواده ام به این هدیه:
پدرم: این چیه؟ به چه دردی می خوره؟ و پس از ادای پاره ای توضیحات، باشه بابا مبارک باشه...
مامان: به به .... چه دوست خوبی چقدر براش زحمت کشیده....مبارکت باشه .
برادرم: واییی....چه لوس... بیکارینا ....حالا بده ببینم چی هست... و پس از چند دقیقه بالا و پائین کردن...بد نیست بیا....
جوجه کوچیکه: وای مامان چه خوشکله. بعد انداخت رو سرش... قشنگ شدم حالا؟
جوجه بزرگه: چه نازه مامان....این مال من باشه؟
همسرم: مبارکه...بازم به تو. به ما که دسته بیل هم نمی دن... (لازم شد خودم برم یه دسته بیل براش بخرم....)
Design By : Night Melody |