سنگ صبور
" شب شده سنگ صبور خونه غم شده باز این دل من پر ماتم شده باز این دل من من و تو با دلمون تک و تنها و غریب توی این شهر بزرگ توی این دشت جنون خودمونیم و خدا خودمون و دلمون تو می خوای این دل من خون بشه دیوونه بشه؟ تو می خوای غصه من قصه هر خونه بشه؟ نمی خوای سنگ صبور اگه از درد دلم با تو شکایت بکنم اگه من با تو حکایت بکنم دل تو می شکنه چون جام بلور نمی خوام سنگ صبور دل من بی دل تو دیگه تنها می مونه کی دیگه قصه افسردگی شو گوش می کنه؟ آخه کی اشک اونو پاک می کنه؟ کی غم و درد اونو خاک می کنه؟ شده باز فصل خزون از درختا می ریزه برگ طلا آسمون پر غم غرق اندوه و بلا چه کنم با غم رسوایی دل؟ چه کنم بابت تنهایی دل؟ هی براش قصه می گم قصه غصه می گم که تو ای دل منو دیوونه نکن پر و بالم رو نسوز منو پروانه نکن می بینی هر چه که هست مرگ امید به خدا حسرت روز سپیده به خدا همه جا رنگ و ریا همه چی نقش سراب به گلا دست می زنی خار می شن سبزه ها زیر قدم مار می شن بازوانی که به گرمی تو رو افسون می کنند حلقه دار می شن زبونم بسته می شه دهنم خسته می شه ولی ای سنگ صبور مگه باور می کنه ؟ می دونی همدم شب های سیاه دل من عاقبت سر به بیابون می ذارم می رم اونجا که صفاست می رم اونجا که وفاست می رم اونجا که فقط محرم این سینه خداست . "
Design By : Night Melody |