سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سنگ صبور

شب با تمام رمز و رازش و جاده با آن پیکر پیچ در پیچش... ناگزیری سکوت جاده ها را در هم شکنی دیوانه وار تن به دیوانگی اش دردهی و بروی. هی بروی تا جایی که بالاخره به انتها رسند و دیگر نه از دیوانگی ات خبری باشد و نه از بی انتهایی و نه رمز و راز پیچ در پیچش.
از بچگی عاشق سفر در شب بودم. که هر بار صورتم را به شیشه بخار گرفته ماشین بچسبانم و  با سنگینی پلک و خمیازه های پی در پی ام بستیزم و به دور دستهای نا معلوم خیره شوم. مبهوت آن همه سیاهی که انگار هم هیچ است و هم همه چیز.
 شب و جاده های پیچ در پیچ...  

 


نوشته شده در پنج شنبه 85/11/12ساعت 2:31 صبح گفت و لطف شما ()

Design By : Night Melody